برگزاری جشن فارغ التحصیلان سال تحصیلی 1401-1400

برگزاری جشن فارغ التحصیلان سال تحصیلی 1401-1400

جهت تماشای فیلم فارغ التحصیلان اینجا کلیک کنید.

و 

دلنوشته ای از یکی از فارغ التحصیلان عزیز، خانم زهرا جمال عباسی، برای هدی...

 

همیشه وقتی بحث پیش میاد که آدما از سال کنکورشون تعریف کنن، کمتر کسی رو می بینیم که با ذوق و شوق بگه: همه دوران زندگیم یه طرف و سال کنکورم یک طرف.

انگار اون حس و حال خوب و انرژی مثبت، پشت کوهی از فرار کردن و تنفر از درس خوندن مخفی شده و اکثرشون از مسیری که رفتن به تلخی یاد میکنن! «الرحیل وشیک.. کوچ نزدیک است

این بار اما؛ ما تبدیل شدیم به کمتر کسایی که تا صحبت از سال کنکورمون میشه، با یه خندهی تلختر از گریه به مخاطبمون میگیم: حاضرم بازم با جون و دل برگردم به سال کنکورم. از شر همهی دغدغههام به درس خوندن پناه ببرم و نه با اجبار و اکراه و اصرار، بلکه با عشق و علاقه ساعتها غرق درسخوندن بشم.

و مطمئن شم خدایی که بالای سرمه همه جوره هوامو داره. «هو الله.. او هست

که گم نشم، جا نزنم و هر لحظه یادم بندازه افرادی رو برام واسطه قرار داده که در جایگاه خودشون فرشتههای هستن که در وصف نمیگنجن.

فرشتههایی که از بهترین مخلوقاتشن :)

اما من

منی که دلم پر میزنه برای شیطنتهای سال گذشتهم

که دلم میخواد، هرلحظه از دانشگاه فرار کنم

باز برگردم به گرگ و میش ساعت 6:45 دقیقهی صبح شنبهی مدرسه

با بچهها دست به یکی کنیم و هی سوالای تاریخی بپرسیم که دبیر تاریخ نرسه بپرسه و تدریس کنه.

وسط زنگ ریاضی بحث بندازیم وسط و از شاخص تودهی بدنی برسیم به خاطرات اردو رفتن دبیرمون.

زنگ ناهار دور هم بشینیم و بحث کنیم که تو کلاسا غذا بخوریم یا تو حیاط؟

سر زنگ جامعهشناسی تهِ همهی تحلیل و بررسیامون به این نتیجه برسیم که همش زیر سر آمریکاست!

تو کلاس عربی لحظهشماری کنیم برای ساعت خواب و به این فکر کنیم که کیو میتونیم واسطه قرار بدیم که از مشاورمون درخواست خواب بیشتر کنه برامون، نه که خیییییلی درس میخوندیم خسته میشدیم خب.

برای بار هزارم ادای وارد شدن استاد فلانی به کلاسو در بیاریم و از خنده نتونیم روی پاهامون وایستیم.

بعد از خواب، 50 نفری جمع بشیم تو دفتر 10متری مشاور و ناظرین سالن هر 5ثانیه یک بار تکرار کنن که وقتشه بریم تو سالن مطالعه ر بشینیم دور هم ناله کنیم که چیه این کنکور؟

وقتی داریم از فشار خستگیِ تست زدن و مرور کردن مطالب له میشیم یهو ناظر سالن بگه: یاالله و آقای متینی بیان تو سالن و با لحن دلسوزانهشون بگن: صندلیها رو گرد بچینین، وقت برای خوندن زیاده!

حتی از معلمهای غیرمشترکمون هم کلی مطلب آموزنده یاد بگیریم و حتی دلتنگشون بشیم که چقدر ماه بودن

تو اوج کرونا دهتا دستو بکنیم توی یه پاکت چیپس

با ماسک از رد بشیم ولی به محض ورود به کلاس ماسکو بِکَنیم و بندازیم تهِ کیف و بگیم: تهش اینه که دو هفته قرنطینه میشیم دیگه!

به این فکر بیوفتیم که مگه کی پیش میاد که این شکلی صبحامونو با هم شروع کنیم و شبامونو با هم تموم؟

بعد امتحان نهایی از گرما سرخ بشیم و عینِ سوسکِ دمپایی خورده پهن شیم جلوی پنکهی کلاسا و به تهش فک کنیم،

روزای باقی مونده تا کنکورو بشمریم و جدل کنیم که یه سریامون بگیم کاش بیفته عقب و یه سریا بگن نه کاش بیفته جلو!

دعوا کنیم که آقاجون،گرمههههه روشن کن اون کولرو یا باز کن در بالکنو که هوا بیاد یکم یا اینکه سرررررده، ببند اون در رووو

دلم میخواد برگردم عقب..

دلم میخواد باز بشه قدیم..

هروز صبح با تمام خستگیهایی که داشتیم، به شوق یاد گرفتن یاعلی گفتیم، دست روی زانوهامون گذاشتیم و پرقدرتتر از قبل از جامون پاشدیم.

اما حالا، مدت زمانی زیادی گذشته که دیگه کلاس نداریم، به بهانهی درس خوندن تو سالن خوارزمی جمع نمیشیم و از بودن کنار هم بیبهرهایم.

اما قدر همهی اون روزا رو میدونیم که تونستیم از منش شما نه فقط برای درس و کنکور بلکه برای زندگی آیندهمون هم الگو بگیریم و همین بشه باک بنزینمون برای ادامه دادن این مسیر سبز.

ممنونیم از شما که در کنار یاد دادن دروس، درس زندگی رو بهمون دادین.

ممنونیم که بهمون توکل کردن رو یاد دادین و بهمون نشون دادین که یه وقتایی دو دوتای خدا چهارتا نمیشه، هزارتا میشه. «نه، دودوتا میشه اونی که خودش میخواد.. ماشاءالله کان و ما لم یشاء لم یکن

شمایی که رسالت اصلیتون پرورش روح ما بوده و موثر بودین در فهم این موضوع که: انسان بهتری برای این دنیا بودن، از دکتر، مهندس و وکیل شدن ارزش بیشتری داره.

ممنون که بهمون یاد دادین اگه به جای بذرپاشی تو شورهزار ناامیدی، یه بذر کوچیک تو باغ امید، توکل و تلاش بکاریم، ثمرهش مافوق تصورمون میشه.

و همیشه بیش از مسئولیت و تعهدتون برامون وقت و انرژی گذاشتین

بعضی چیزا غیر قابل جبرانه اما امروز بهونهایه هستش برای اینکه بهتون بگیم در کنار شما بودن، برامون دلگرمی بزرگی بوده و هست.

مرسی که زنجیرهی محبت و تلاش رو قطع نکردین و بهمون یاد دادین حتی تو شاید سختترین برحهی عمرمون هم میتونیم با حال خوب و مثبت زندگی کنیم.

و در آخر:

و السلام علی کل شيء جاء في تمام وقته

سلام به همهی چیزهایی که درست، سر موقع خودشون رسیدن

آذر 1401

زهرا جمالعباسی

گزارش تصویری